PG
  • زبان :زبان اصلی-دوبله فارسی قدیمی کیفیت :720 DVDREP
  • فرمت :mkv حجم :1/04
  • مدت زمان :مشخص نشده ! محصول :هندوستان
  • کارگردان :Pramod Chakravorty نویسنده :Sachin Bhowmick,Sachin Bhowmick
  • امتیاز IMDB :5.5 رده سنی :PG
  • ستارگان :آمیتاب باچان ، هما مالینی ، پران- بارات بوشان
  • Fa
  • En
شانکار (آمیتاب باچان) به عنوان ناستیک (خشن) بزرگ می شود زیرا پدرش توسط ببر قاتل شد و مادر و خواهرش در خانه آنها مشعل شدند و خدا را سرزنش کردند که هیچ کاری نکرده است. پس از کشته شدن پدر ، مادر و خواهرش ، او تصمیم گرفت که خود عدالت را ادا کند و کودک شانکار به قصر ببر رفت اما به جای کشتن ، او را نابینا کرد. وقتی بزرگ شد ، به دنبال سرقت اموال دیگران رفت. او با بالبیر (پران) و گائوری (هما مالینی) متحد می شود. در یک زمان ، او به دلیل سرقت کالاهای خود توسط ببر (امجد خان) مورد اصابت گلوله قرار گرفت و سپس در تلاش برای پنهان کردن ، مادر خود را که فکر می کرد در آن آتش مرده است ، پیدا کرد. در بیداری بی ادبانه ، او تصمیم گرفت از سرقت اموال دیگران دست بکشد و خانواده دیرباز خود را پیدا کند. لزوماً ، بالبیر خواهر شانکار را که توسط مردان تایگر تعقیب می شد ، نجات داد وقتی که برای بیرون آوردن دارو برای مادرش به خارج می رفت. وقتی شانکار رفت تا برای مادر دارو بیاورد ، سرانجام به او گفت که او پسر گمشده طولانی است و ...
Shankar (Amitabh Bachchan) grows up as a Nastik (athiest) because his father got murdered by Tiger and his mother and sister got torched in their house and blamed God for doing nothing. After his father, mother and sister got killed, he decided to bring justice himself and the child Shankar went to the palace of Tiger but instead of killing, he blind him. When he grows up, he went to have a career of stealng other people's property. He join forces with Balbir (Pran) and Gauri (Hema Malini). At one time, he was shot by Tiger (Amjad Khan) for stealing his goods and then in an attempt to hide, he found his mother, who he thought was dead in that fire. In a rude awakening, he decided to stop stealing other people's property and find his long lost family. Incidedntally, Balbir saved Shankar's sister who was chased by Tiger's men as she went outside to bring medicine for her mother. When Shankar went to bring medicine for the mother, he finally told her that he was the long lost son and the...